من نشانی تو را ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم : در عصرهای انتظار ، به حوالی بی کسی قدم بگذار ، خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه های تنهائی شو . کلبه غریبی ام را پیدا کن ، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو ، حریر غمش را کنار بزن مرا می یابی |
|
|